رهبر انقلاب در دیدار با روحانیون تشیع و تسنن
کرمانشاه، با تأکید بر اینکه ایجاد اختلاف میان این دو گروه از روشهای
تضعیف اسلام است فرمودند: «علمای شیعه و اهل سنت باید به شدت مراقب
توطئهها باشند و با برگزاری جلسات مشترک و همکاری با یکدیگر راههای
مقابله با طراحیهای مخالفان را بیابند...»
فرهنگ
نیوز به نقل از برهان/حجت الاسلام کاظم میرزایی؛ اساساً مقصود از وحدت
این نیست که همهی مذاهب اسلامی دست از باورهای خود بردارند و به یک مذهب
دیگر بپیوندند، چرا که امکان چنین عملی وجود نداشته و ندارد بلکه مقصود از
وحدت آن است که هر مذهب اسلامی به باورهای مسلم خود ملتزم و بدان عمل نماید
ولی در برابر مذاهب دیگر از ظرفیت و سعهی صدر برخوردار بوده و هیچگونه
تعصب اظهار نکند چرا که تعصبها موجب نزاع و درگیری میشود. قرآن کریم
میفرماید: «ولا تَنازَعُوا فَتفْشَلُوا او تَذهبَ ریحکم و اصبروا انّ
اللّه مع الصابرین»[1]
اتحاد و اتفاق میان مسلمانان جهان در دنیای
کنونی از ضرورتهای انکار ناپذیر میباشد. امری که بنا به برخی از تنگ
نظریهای فرقهای، گروهی و قومی و نیز بسیاری از دخالتهای دولتهای
استعماری تاکنون زمینهی بروز و ظهور نیافته است و اگر هم بوده بسیار کم
رنگ بوده است. در این برهه از زمان باید علما و دانشمندان مسلمان با آگاه
سازی جوامع اسلامی آنها را نسبت به این نیاز مطلع سازند.
رهبر
معظم انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام و میهمانان شرکت کننده در اجلاس
وحدت میفرمایند: «وحدت بر همهى ضرورتها و اولویتها ترجیح دارد و از
آنها اولىتر و مقدمتر است. چرا ضرورت اتحاد بین مسلمانان را نمىفهمیم؟!
بار سنگینى بر دوش ماست و این برهه، برههى حساسى است ... امروز ما مسؤول
هستیم. امروز دولتها، نخبگان، زبدگان، رجال فرهنگى و دینى مسؤولاند.
همهى ما در مقابل وحدت دنیاى اسلام مسؤولیم. امام بزرگوار
ما(رضواناللَّهتعالىعلیه) از مهمترین حرفهایى که از قبل از پیروزى
انقلاب تا آخرین دوران زمان زندگى خود بر زبان داشت و تأکید مىکرد، وحدت
امت اسلامى، اتحاد مسلمانها و بزرگ نکردنِ بهانههاى کوچک بود و ما امروز
مىبینیم و مىفهمیم که توصیهى بسیار حکیمانه و بسیار درستى بوده است.»
امروزه
ما شاهد مصایب و مشکلات بسیار زیادی هستیم که دامنگیر مسلمانان در گوشه و
کنار جهان است که با نگاهی عمیق به مسألهی وحدت اسلامی و پرهیز از تفرقه،
از این مشکلات کاسته خواهد شد. در این نوشتار سعی شده است به صورت مختصر
مسألهی وحدت اسلامی و ضرورت و راهکارهای عملی آن مورد بررسی قرار گیرد تا
از این رهگذر این مهم موجب تقویت در جامعهی اسلامی شود.
اتحاد و
اتفاق میان مسلمانان جهان در دنیای کنونی از ضرورتهای انکار ناپذیر
میباشد. امری که بنا به برخی از تنگ نظریهای فرقهای، گروهی و قومی و نیز
بسیاری از دخالتهای دولتهای استعماری تاکنون زمینهی بروز و ظهور نیافته
است و اگر هم بوده بسیار کم رنگ بوده است. در این برهه از زمان باید علما و
دانشمندان مسلمان با آگاه سازی جوامع اسلامی آنها را نسبت به این نیاز
مطلع سازند.
سابقهی اختلاف و تفرقه افکنی میان مسلمانان
اصولاً
محدودیت قوای ادراکی انسان و عدم توانایی او برای حل قطعی تمامی مسایل
اعتقادی، از جمله مهمترین علل اختلاف انسانهاست. در مواردی که مسأله به
روشنی قابل حل نیست، هر کس به حدس و گمانی میرسد که ممکن است با حدس و
گمان دیگران متفاوت باشد. در این صورت است که اختلاف نظرها آشکار میشود.
با توجه به این که قرآن مجید دعوت به «عدم تفرقه» کرده «واعتصموا بحبل الله
جمیعاً و لا تفرّقوا...»[2] و الفتی بین قلوب مسلمانان ایجاد کرده است ولی
متأسفانه، پس از سپری شدن شکوفاییهای صدر اسلام، با رحلت
پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) اختلاف بر سر خلافت صورت گرفت و آن به خاطر
بی توجهی به توصیهها و سفارش پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) به مسألهی
خلافت و تعیین جانشین آن حضرت بود هرچند میتوان اغراض دیگری را برای این
اختلاف نام برد.
این اختلاف به تدریج گسترش یافت و متأسفانه دشمنان
اسلام از جمله «یهودیان و مسیحیان» به این اختلافها دامن زدند تا بتوانند
حرکت پیشتاز اسلامی را متوقف سازند. در درون جامعهی اسلامی نیز عناصر
مشکوک مانند: «ابن ابی العوجا»، «احبار» و «رهبان» نیز همیشه سعی میکردند
که با جعل حدیث و یا نشر اکاذیب، مانع وحدت مسلمین و گسترش اسلام در
جامعهی اسلامی شوند. همچنین عالمنمایانی هم برای حفظ منافع شخصی و
طایفهای خود، بر اختلافها میافزودند و با باب شدن سب و لعن از زمان
معاویه بن ابیسفیان برضد حضرت علی(علیهالسلام)، اقدام متقابل از سوی بعضی
از شیعیان هم آغاز شد و بدین ترتیب بر اقدامهای اختلاف برانگیز دامن
زده شد.
اختلافها میان مسلمانان یکی از علل عقب ماندگی
بدون
شک یکی از عوامل مهم در عدم پیشرفت مسلمانان در سدههای اخیر، اختلافهای
قومی و مذهبی بوده است. وقتی جهان وارد هزارهی دوم میلادی شد، مسلمانان به
عنوان ابرقدرت محسوب شده و حاکمان آنها در جامعهی جهانی برترین و شهرهای
آنها مرکز علم و تجارت بودند. دانشمندان مسلمان نیز به عنوان صاحبان علم و
صنعت مغزهای متفکر عصر به شمار میآمدند و جهان اسلام مرکز فعالیتهای
سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زمان بوده است. اما آن شوکت و عظمت مسلمانان چه
شد؟ چرا در قرن حاضر نمیتوانیم شاهد آن عظمت اسلامی باشیم؟ تاریخ اسلام
نشان میدهد به همان نسبت که جوامع مسلمانان برای دستیابی به علم و توسعه
برای تقویت دنیای اسلام تلاش کردند، اختلاف مذهبی و قومی، بخش عظیمی از
انرژی امت را برای خود صرف کرده است.
علت مهم در عقب ماندگی
مسلمانان وجود همین اختلافهای بینتیجه بوده است. تردیدی نیست که اگر
مسلمانان از تعالیم وحی فاصله نمیگرفتند و قوام سیاسی و وحدت اجتماعی خود
را حفظ میکردند، به پیشرفتهای قابل ملاحظهای دست پیدا میکردند.
مسلمانان اگر به جای درگیریهای بیهوده و اتلاف منابع خود، دست وحدت به
یکدیگر بدهند و به ریسمان الهی چنگ بزنند، اینک نیز میتوانند قدرتی بزرگ
با امکاناتی وسیع در سطح جهان باشند و با چند برنامه و استفاده از
استعدادها، از نظر فنآوری نیز به رقابت با دیگران بپردازند.
دشمنان
اسلام و تفرقه بین مسلمانان
هجوم بیگانگان و استعمارگران و تلاش
آنها برای عقب نگاه داشتن کشورهای جهان اسلام برای استثمار منابع انسانی و
طبیعی و تداوم سلطهی غرب بر این کشورها با سرکار آوردن حکام فاسد و دست
نشانده و سرگرم کردن مسلمانان به تفرقه و جنگهای داخلی و جانشین ساختن
شعارهای استعماری همچون، ناسیونالیزم، پان عربیسم برای آنان کارساز بوده
است. آنها با عمق بخشیدن به شکافهای موجود بین مسلمانان؛ و دامن زدن به
تعصبهای قومی و مذهبی؛ و حمله به باورهای یک گروه به بهانهی حمایت از
عقاید گروه دیگر، اتحاد و یکپارچگی مسلمانان درهم شکسته و آنان را سرگرم
این گونه درگیریها کرده و افکار آنان را از مسایل اصلی منحرف سازند.
رهبر
انقلاب در این زمینه میفرمایند: «در این کار، انگلیسیها از بقیهى
دشمنان استعمارى، متبحرترند؛ در ایران، ترکیه و کشورهاى عربى و در شبه
قارهى هند، اینها سالها زندگى کردهاند و با رموز کار آشنا هستند که
چگونه مىشود سنى را علیه شیعه تحریک کرد و چگونه مىشود شیعه را علیه سنى
تحریک کرد، اینها خوب بلدند و کردهاند. از بعد از پیروزى انقلاب اسلامى،
این حرکت استعمارى شدت گرفت ... به خاطر این که جمهورى اسلامى توانست یک
هدف بزرگى را به دست آورد و به یک قلهى بزرگى برسد و آن قله عبارت بود از
«بیدارى دنیاى اسلام»، انگیزه و داعیهی اختلاف افکنان و جبههى استکبار
براى ایجاد اختلاف، شدیدتر و قویتر شد»[3]البته این اختلاف افکنی فقط به
مسألهی شیعه و سنی معطوف نمیشود بلکه گاهی این اختلافها بین مذاهب اهل
سنت و گاهی از اختلافها بین مذاهب تشیع و گاهی هم از اختلافهای قومی
قبیلهای نمایان میشود.
هجوم بیگانگان و استعمارگران و تلاش آنها
برای عقب نگاه داشتن کشورهای جهان اسلام برای استثمار منابع انسانی و
طبیعی و تداوم سلطهی غرب بر این کشورها با سرکار آوردن حکام فاسد و دست
نشانده و سرگرم کردن مسلمانان به تفرقه و جنگهای داخلی و جانشین ساختن
شعارهای استعماری همچون، ناسیونالیزم، پان عربیسم برای آنان کارساز بوده
است.
اتحاد دشمنان اسلام با یکدیگر
اتحاد و یکپارچگی اثر
معجز آمیزی در پیشرفت اهداف، سربلندی و پیروزی اجتماعها دارد. هیچ موضوعی
هم چون اتحاد و انسجام اقوام و ملتها اثربخش نیست. وحدت کلمه، همدلی و
همرنگی دشمنان مسلمانان حاکی از این نکته است که آنان بهخوبی از این
مسأله آگاه هستند و اسلام را دشمن مشترک دانسته و آن را یگانه مانع در
برابر سلطهی استکباری خود میدانند از این رو با تمام اختلافهای دینی و
ایدئولوژیکی، نژادی، منطقهای و سیاسی در تمام جوانب در حال نزدیک شدن به
هم هستند و با یکدیگر برای از بین بردن اسلام یک کاسه شدهاند.
به
عنوان مثال نزدیک شدن مذاهب مسیحی به یکدیگر با توجه به اختلاف مذهبی
شدیدی که میان کاتولیک و پروتستان هست و همچنین نزدیک شدن یهودیان و
مسیحیان با وجود دشمنی تاریخی و مذهبی تا آن جا که یکی از عوامل مهم مصلوب
شدن مسیح را اهل یهود میدانند و اتحاد کشورهای اروپایی با یکدیگر با وجود
جنگها، کشتارها و درگیریهای قومی، سیاسی و ایدئولوژیکی که بین کشورهای
اروپایی وجود داشته همه و همه حاکی از این اتحاد شوم میباشد.
ضرورت
ایجاد همبستگی از منظر قرآن
قرآن کریم به عنوان یکی از دو ثقل
اکبر در آیات متعددی مسلمانان را از تقرفه، نهی کرده است و به آنها دستور
صبر در برابر همدیگر را داده است. خداوند در سورهی انفال، آیهی 46
میفرماید: «... وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُم
وَاصْبِرُوا أِنَّ الله مَعَ الصَّابِرین؛ و همه با روح وحدت ایمانی پیرو
فرمان خدا و رسول باشید و هرگز راه تفرقه را نپیمایید که در اثر آن ضعیف
شده و قدرت و عظمت شما نابود میشود و یک دل و صبور باشید که خدا با صابران
است.» در اثر اختلاف، شیرازهی یک جامعه از هم میپاشد و مولود شوم اختلاف
حالت ضعف و عقب ماندگی فرسایشی است. زمانی که بذر تفرقه در افراد و
گروهها پاشیده شود، آنان در برابر حوادث آن چنان سست و ضعیف میشوند که
امید هیچ پایداری آنان در برابر مشکلات نیست و این دقیقاً همان چیزی است که
دشمن هر جمعیتی به دنبال آن است.
در جای دیگر قرآن کریم
میفرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا
تَفَرَّقُوا؛[4]همگى به ریسمان (دین) خدا چنگ بزنید و پراکنده و گروه گروه
نشوید.» در این آیه به دو چیز امر شده است، یکی اعتصام و چنگ زدن به
ریسمان الهی و دوم اجتماع بر این کار. مقام معظم رهبری در شرح این آیه
میفرمایند: «اعتصام به حبلاللَّه براى هر مسلمان یک وظیفه است؛ اما قرآن
اکتفا نمىکند به این که ما را به اعتصام به حبلاللَّه امر کند، بلکه به
ما مىگوید که اعتصام به حبلاللَّه را در هیأت اجتماع انجام بدهید؛
«جمیعاً»، همه با هم اعتصام کنید و این اجتماع و این اتحاد، یک واجب دیگر
است. بنابراین، علاوه بر این که مسلمان باید معتصم به حبلاللَّه باشد،
باید این اعتصام را به همراه دیگرِ مسلمانها و هم دست با آنها انجام
دهد.»[5]
راهکارهای عملی برای رسیدن به وحدت عملی
اگر
مسلمانان جهان توجه کنند که دشمنان اسلام همواره در صدد توطئه چینی و ایجاد
تفرقه در امت اسلامی هستند تا از این جدایی استفادهی ابزاری کنند و ملل
مسلمان را استعمار نمایند. مسلمانان جهان برای مقابله با این توطئهها
استراتژی را در پیش خواهند گرفت و بدان ملتزم خواهند شد. در این جا به
تعدادی از این راهکارها اشاره میکنیم:
1. توجه به نقاط مشترک
یکی
از عوامل بسیار مهمی که در جهان معاصر میتواند موجب وحدت بین دو گروه
شیعه و سنی شود، توجه به نقاط مشترک یکدیگر است. مسایل مورد اتفاق میان
این دو مذهب، بسیار فراوانتر از موارد اختلافی است، اما متأسفانه غالباً
مسایل مورد اختلاف مورد توجه قرار گرفته و اعتقادهای مشترک به کلی نادیده
انگاشته شدهاند. توحید، نبوت، معاد (اصول دین) و از سوی دیگر نماز، روزه،
خمس، زکات، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر (فروع دین)، قبله، قرآن و
بسیاری موارد دیگر از جمله چیزهایی هستند که میتوانند به عنوان عوامل
مشترک میان مسلمانان مطرح باشند که متأسفانه همهی آنها به بوتهی فراموشی
سپرده شدهاند.
2. تقویت و تأکید بر سرنوشت مشترک امت اسلامی
جهان
اسلام بخش بزرگی از جغرافیای انسانی و سیاسی جهان را به خود اختصاص
میدهد. در این جغرافیای بزرگ، امت اسلامی دارای سرنوشت اجتماعی مشترک
میباشد. از نظر اعتقادهای اسلامی، اهتمام به امور مسلمین و رسیدگی به
وضعیت نابسامان برادران و خواهران مسلمان در تمام عالم، یکی از وظایف
مسلمانان محسوب میگردد. مسلمانان باید نسبت به وضعیت برادران دینی خویش
احساس مسؤولیت نموده و خود را در رنج و درد آنان شریک بدانند. گسترش و
تقویت روحیهی همدردی و هم سرنوشتی در نهایت زمینههای انسجام بیشتر و
اتحاد عملی مسلمانان را فراهم میسازد.
3. دوری از خرافهها و
دلبستگیهای بیپایه
یکی از راههای مقابله با توطئهی دشمن که
موجب وحدت میگردد، زدودن خرافهها و دلبستگیهای بیپایه و اساس از ساحت
مذهب است. بدعت زدایی نقش بسیار مهمی در سلامت مذهب و بالا بردن ظرفیت
تعامل آن دارد. تعصب بر روی مظاهر غلط که جزو دین نیستند و از اوهام، خواب و
آداب و رسوم محلی سرچشمه گرفتهاند با جریحهدار کردن چهرهی دین و
دینداران، راه را بر هرگونه اتحادی میبندد. یکی از این راهها، اعلام
برائت شیعه از غلات و برائت اهل سنت از نواصب و دشمنان اهل بیت است که
توهین به ائمهی شیعه را جزو عبادت میدانند.
4. آگاهی بخشیدن نسبت
به دشمن مشترک و تهدیدها
توجه دادن مسلمانان، نویسندگان و عالمان
دینی به این خطر و تهدید مشترک، آنان را از رفتن به سوی اختلافهای جزیی
برحذر داشته و متوجه دفاع دستهجمعی و مشترک از کلیت نظام اسلامی و
اعتقادهای دینی میسازد. امروز امت اسلامی با تهدیدهای مشترک سیاسی،
اقتصادی و فرهنگی روبهرو است. تهدید فرهنگی که اعتقادهای دینی مسلمانان را
به چالش میطلبد، از مهمترین تهدیدهای جهان کنونی است که کلیت اندیشه و
تفکر اسلامی را به مبارزه میطلبد. این تهدیدها از مرزهای جغرافیایی، ملی،
مذهبی و قومی عبور نموده و هویت مشترک امت اسلامی را که همانا دینداری و
پایبندی به نظام ارزشی اسلام است، زیر سؤال میبرد. بنابراین، اندیشمندان
مسلمان وظیفه دارند تا در راستای حراست از دینداری و ایمان باوری به عنوان
هدف مشترک در سنگر واحدی به نام حراست از دینداری قرار گیرند. این امر
نیز به نوبهی خود تمثیل عینی اخوت و برادری اسلامی خواهد بود.
5.
حفظ حرمت مقدسات مذاهب اسلامی
از مسؤولیتهای علمای شیعه و سنی جهت
وحدت میان مسلمانان آن است که آشکارا بر حرمت هرگونه اهانت یا تجاوز به
جان، مال، ناموس و یا تکفیر هر یک از فرق اسلامی تأکید ورزیده و این گونه
اقدامها را به منزلهی هتک حرمت به ساحت تمام مسلمانان به شمار آورند.
قرآن کریم در حرمت توهین به اعتقادهای یکدیگر و نهی از آن میفرماید: «ولا
تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدواً بغیر علم کذالک زینا لکل
امه عملهم؛[6]هرگز به بت پرستانی که غیرخدا را میخوانند، اهانت نکنید
زیرا آنان نیز به خدای شما از روی جهل اهانت میکنند. این چنین ما برای هر
امتی عملشان را زینت دادهایم.»
در جنگ صفین «حجر بن عدی» و «عمر
بن حمق خزاعی» بیرون آمدند و به اظهار تنفر و لعنت بر شامیان پرداختند.
امام علی(علیهالسلام) به ایشان پیام فرستاد: «از آن چه در بارهی شما
گزارش میدهند دست بکشید و زود نزد من آیید. چون آن دو آمدند گفتند: یا
علی! مگر حق با ما نیست؟ فرمود: چرا؛ گفتند: مگر آنها باطل نیستند؟ فرمود:
چرا؛ گفتند: پس از چه رو ما را از دشنام گویی به آنان باز میداری؟ امام
علی(علیهالسلام) فرمود: «کرهت لکم ان تکونوا لعانین شتامین؛ روا ندانستم
بر شما که نفرینگر و دشنامگو باشید.»[7]
وظیفهی مسلمانان است که
ویژگیهای مثبت اعتقادهای خود را به جای توهین به مقدسات سایر ادیان و
مذاهب ذکر کنند. اگر امروزه امت اسلامی و عالمان مسلمان در موارد اختلاف
نظر فقهی، بر نظریات همدیگر اصل احترام متقابل و معذوریت شرعی را مورد
توجه قرار دهند، به یقین تفاوت نظر فقهی نه تنها مانع اخوت و برادری آنان
نخواهد شد، بلکه زمینههای رشد و تعالی فقه اسلامی را نیز فراهم خواهد
ساخت.
6. برگزاری جلسات علمی مشترک از سوی عالمان و روشنفکران دینی
شکی
نیست که تعاملهای فکری و تضارب آرای میان اندیشمندان و علمای شیعه و سنی
یکی از عوامل دوری آنان از ذهنیتهای منفی و بالتبع آنان در امت اسلامی
است. بدین منظور، برگزاری نشستهای علمی مشترک که عالمان شیعه و سنی در
کنار هم به طرح دیدگاهها و نقطه نظرهای اسلامی و دینی بپردازند، نقش مهمی
را در ایجاد وحدت اسلامی و تقریب بین مذاهب اسلامی خواهد داشت. درک درست
از نقطه نظرهای فقهی و دینی عالمان مسلمان شعیه و سنی از هم دیگر در نهایت
به گسترش نقاط اشتراک و کم رنگ گردیدن تفاوتهای جزیی در مسایل فقهی کمک
نموده و زمینههای تحقق عملی اخوت اسلامی را فراهم میسازد. تدوین آثار
مشترک در قالب کتاب، مجله و روزنامه میان علمای مذاهب شیعه و سنی، نیز از
عوامل وحدتبخش میباشد.
پدیدهی تکفیر، آسیبی جدی در راه وحدت
پدیدهی
تکفیر و تکفیرگرایی با روح اسلام و آموزههای نبوی همخوانی ندارد و با
فرهنگ اسلامی بیگانه است و در تاریخ اسلام نه تنها نشانی از آن دیده نشده
بلکه فرهنگ اسلامی از آن تبری جسته و به مقابله با آن برخاسته است. در زمان
حیات پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) این مسأله رایج نبوده و خود آن
حضرت به کسی یا گروهی نسبت کفر نداده است و این مطلب پس از وفات آن حضرت
رواج یافت و مهمترین هدف و انگیزهی تکفیر را میتوان رسیدن به قدرت و
منافع شخصی و سیاسی دانست.
تکفیر و تکفیرگرایی را میتوان عامل
اصلی رواج انحرافهای فکری و اجتماعی و ایجاد ظلم، فساد و محروم شدن عدهای
از مسلمانان از حقوق اجتماعی خود برشمرد. بیشترین درگیریها بین مسلمانان
ریشه در رویکرد و آموزههای مذهبی ندارد بلکه متأثر از مسایل اجتماعی و
رشد تعصبهای مذهبی است، زیرا آموزههای عموم مذاهب اسلامی بر خلاف مشی
برخی از پیروانشان نه تنها مشوق درگیریهای مذهبی و گسترش تکفیر در بین
مسلمانان نیستند؛ بلکه مسلمانان را به اتحاد، همدلی و رفع اختلافها فرا
میخواند.
خوارج نخستین گروهی هستند که اندیشهی تکفیر و
تکفیرگرایی را در اسلام رواج دادند و پس از آن تابعان فکری خوارج مانند اهل
حدیث، سلفیها و بالاخره وهابیت به رهبری «محمدبن عبدالوهاب» عوامل اصلی
گسترش فکر تکفیر در جهان اسلام قلمداد شدهاند. بر اساس دیدگاه تمامی مذاهب
اسلامی، هر کس به توحید و اصول دین اسلام اعتقاد زبانی داشته باشد، مسلمان
و خون او محترم است و نمیتوان با ادلهی ظاهری و غیرعلمی کسی را مرتد و
کافر شمرد و براساس آن به قتل او اقدام نمود.
تفکرهای محمدبن
عبدالوهاب و پیروان افراطی وی مورد نقد جدی است که براساس این تفکرها گروهی
از مسلمانان به ویژه شیعیان را به خاطر برخی از عقاید مذهبی و مراسم دینی
مانند زیارت و عزاداری و توسل به اهل بیت(علیهالسلام) مشرک و کافر
میخوانند و ریختن خونشان را مباح میشمرند. با نگاه به دیدگاههای سایر
مذاهب و علما، افکار و رفتار تکفیرگرایی وهابیت هم مورد نقد است و این گروه
مطرود تمامی مذاهب اسلامی اعم از شیعه و اهل سنت میباشد.[8]
تکفیر
و تکفیرگرایی را میتوان عامل اصلی رواج انحرافهای فکری و اجتماعی و
ایجاد ظلم، فساد و محروم شدن عدهای از مسلمانان از حقوق اجتماعی خود
برشمرد. بیشترین درگیریها بین مسلمانان ریشه در رویکرد و آموزههای مذهبی
ندارد بلکه متأثر از مسایل اجتماعی و رشد تعصبهای مذهبی است، زیرا
آموزههای عموم مذاهب اسلامی بر خلاف مشی برخی از پیروانشان نه تنها مشوق
درگیریهای مذهبی و گسترش تکفیر در بین مسلمانان نیستند؛ بلکه مسلمانان را
به اتحاد، همدلی و رفع اختلافها فرا میخواند.
نقش مسؤولین
در انسجام وحدت
1. توزیع عادلانهی ارزشها
امام
علی(علیهالسلام) در فرمانش به مالک اشتر دربارهی رعایت حال مردم مصر
میفرماید: «مهربانی بر خلق و دوستی ورزیدن با آنان را برای دل خود پوششی
گردان و همچون جانور شکاری مباش که خوردنشان را غنیمت شماری زیرا خلق دو
دستهاند: دستهای که برادر دینی تو هستند و دستهای دیگر که در آفرینش با
تو یکسانند.»[9]
باید همهی انسانها اعم از شیعه و سنی از حقوق
شهروندی یکسان برخوردار باشند و منابع ثروتی و قدرتی عادلانه میان آنها
توزیع شود تا هر کسی بتواند به آن چه لایق و شایستهی آن است، نایل گردد.
مسؤولین باید حقوق شهروندی هر فردی را که به عنوان تابع یک دولت از آن
برخوردار است، رعایت کرده و مصادیق آن از جمله حقوق برخورداری از مسکن،
آموزش و بهداشت مناسب و حقوقی مانند حق دادرسی عادلانه و ... را رعایت
کنند. این امر پیوند قلبی گروههای اقلیت و اکثریت را مستحکمتر کرده و
آنها را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک میسازد. چنان که امام
علی(علیهالسلام) در نامهاش به مالک اشتر او را ملزم به رعایت حقوق کامل
انسانها (با صرف نظر از اعتقاداتشان) کرده بود.
2. نظارت جدی بر
عملکرد گروههای تندرو و احساساتی
در هر فرقه و مذهب، افراد یا
گروههایی شکل میگیرند که نسبت به مرام مسلک خود دیدگاهی احساسی داشته و
به دور از عقل، منطق و بصیرت کافی به دفاع از اعتقادهای خود همت میگمارند.
این مسأله در مذاهب اسلامی نیز وجود دارد و برخی اشخاص یا گروهها بدون در
نظر گرفتن مصلحت کشور و جامعه به طرح دیدگاههای خود میپردازند و برای
عملی شدن این نظرها دست به اقدامهای نسنجیده میزنند. در کشور ما نیز
متأسفانه تجربیات تلخ و ناگواری از برخورد تکفیری و افراطی در میان مذاهب
اسلامی از سوی برخی از افراد و حلقهها به نام مذهب خاص، تجربه شده است که
مسؤولین باید نگاه ویژهای به این مسأله داشته باشند و این موارد را محدود
و در مورد فعالیتهای آنان نظارت جدی داشته باشند.
3. نظارت بر
ساخت برنامههای صدا و سیما و رسانههای گروهی
در جهان امروز که
عصر ارتباطات است، رسانههای جمعی نقش سازندهای در برقراری ارتباط سازنده و
طرح دیدگاههای صحیح و یا بالعکس ایجاد تنش در گروههای اجتماعی ایفا
میکنند. موضوعات رسانههای دنیا عمدتاً به دو موضوع اطلاع رسانی و اوقات
فراغت و سرگرمی معطوف است. اگر مباحث اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی
مطرح میشود در دل همین دو موضوع، مطرح میگردد. رسانهی صدا و سیما افزون
بر آن دو رویکرد، باید بحث آموزش و ارشاد را به عهده داشته باشد. اگر در
تولید برنامههایی که در آنها چه از لحاظ آموزشی یا ارشادی بحث وحدت
اسلامی نادیده انگاشته شود، به خاطر حجم وسیع بینندگان آثار تخریبی و تفرقه
انگیزی بسیار بیشتر و خطرناکتر است از این رو باید در مورد نظارت بر این
سازمان، تمهیدات جدی در نظر گرفته شود.
5. نظارت بر فعالیتهای
نویسندگان و محصولات فرهنگی
نویسندگان کشورهای اسلامی در جهت آگاهی
بخشی آنان از توطئههای دشمن در نفاقافکنی و از هم گسیختگی امت اسلامی که
موجب ضعف و ناتوانی آنها شده است، نقش حساس و تعیین کنندهای داشته و
دارند. آنها به دلیل شیوایی و بلاغت تمام، همراه با روحی حماسی و عاطفی
میتوانند دولتها و ملتهای اسلامی را در تحقق وحدت یاری نمایند و یا
بالعکس موجب تفرقه و ایجاد تنشهای اجتماعی دینی شوند. به خاطر این امر،
نظارت جدی بر فعالیتهای آنها که در قالب نشریات و کتبی که بوی تفرقه و
تحریک احساسات اهل سنت و یا اهل تشیع از آنها به مشام میرسد، بسیار ضروری
است.
حضرت امام خمینی(ره) در پیامی که به مناسبت 22 بهمن و سالگرد
پیروزى انقلاب اسلامى به مردم میدهد، این مسأله را گوش زد نموده و
میفرمایند: «علما و دانشمندان سراسر جهان به ویژه علما و متفکران اسلام
بزرگ، یک دل و یک جهت در راه نجات بشریت از تحت سلطهی ظالمانهی این
اقلیت حلیه باز و توطئهگر که با دسیسهها و جنجالها سلطهی ظالمانهی
خود را بر جهانیان گستردهاند، به پا خیزند و با بیان و قلم و عمل خود خوف و
هراس کاذبی را که بر مظلومان سایه افکنده است، بزدایند و این کتابهایی را
که اخیراً با دست استعمار که از آستین کثیف این بردگان شیطان منتشر شده و
دامن به اختلاف بین طوایف مسلمین میزنند، نابود کند و ریشهی خلاف که
سرچشمهی همهی گرفتاری مظلومان و مسلمانان است را برکند و یک دل و یک سو
بر این رسانههای گروهی که در بیشتر ساعات شب و روز به فتنهانگیزی و
نفاقافکنی و دروغپردازی و شایعهسازی عمر خود را میگذرانند، پرخاش
کنند.»[10]
پیروان مذاهب اسلامی حق دارند به طور آزادانه از
آموزهها و تعالیم مذهبی خویش تبلیغ نمایند. اما نه منطق اسلامی و نه مصلحت
جهان اسلام و نه اصل اخوت و برادری به هیچ کس اجازه نمیدهد که از تبلیغات
منفی برضد سایر مذاهباسلامی استفاده نماید. جلوگیری از برخوردهای
متعصبانه که نه به نفع مذهب است و نه به نفع دین اسلام، از وظایف مهم علمای
اسلامی بوده و گام مهمی در راستای تحقق اخوت اسلامی است.(*)
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
علمدار جنگ
نرم.کرمانشاه
و آدرس
soltani7412.blogfa.com لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
ورود
اعضا:
<-PollName->
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت:
برای ثبت نام در خبرنامه
ایمیل خود را وارد نمایید
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 110
بازدید کل : 9857
تعداد مطالب : 47
تعداد نظرات : 32
تعداد آنلاین : 1